پيام
+
به نان خشکي بسنده کنم يا رضــا
سؤال نکرده عطا کني مرحبا
چو باران بباري به هرکوه و دشت
که دريا، زلطفت خِجِل ديده بست
يقين من از لطف بي حد مولا رضا
ببخشد به هرکس صغير و کبير و گدا
به حق اليقيني رسيدم در اين کارو بار
که علم اليقين در وجودم شده شرمسار
امام رئوفــي که آگاه بُود سِرّ دل
که اسرار هستي بُود در بَرش کاه و گل
به يک نيم نگاه تو گردم چو شمش طلا
طلايم نما با نگا هت منم مبتــــلا
سؤال نکرده عطا کني مرحبا
چو باران بباري به هرکوه و دشت
که دريا، زلطفت خِجِل ديده بست
يقين من از لطف بي حد مولا رضا
ببخشد به هرکس صغير و کبير و گدا
به حق اليقيني رسيدم در اين کارو بار
که علم اليقين در وجودم شده شرمسار
امام رئوفــي که آگاه بُود سِرّ دل
که اسرار هستي بُود در بَرش کاه و گل
به يک نيم نگاه تو گردم چو شمش طلا
طلايم نما با نگا هت منم مبتــــلا

مادر يوسف
94/11/30
*:.نرگس بانو.:*
اللهم صل علي علي بن موسي الرضا المرتضي الامام التقي نقي
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید