پيام
+
*اي که دلت خون شده از حال ما - ديده به غم
شسته چو احوال ما - کودکي ام رفته ز دستم
همي - کودک دستان تو گشتم دمي - آمده اي
تا که غم از دل بري - روي خوشت کرد به ما دلبري
- من که قدم پيش نهادم ولي - جمله جهان گشت
چو نامادري - حال غمت گشته همه سوز من -
سوختن ات آتش جان سوز من - کاش در اين ميکده
جايت نبود - يا که دلم بسته به جانت نبود - بين که
چو پيري زجهان خسته ام -ديده به ديداراجل
بسته ام*
عليرضااحساني نيا
94/4/21
سعيد عبدلي
@};- @};-