پيام
+
معلم عصبي دفترراروي ميزکوبيدودادزدسارا…دخترک خودش راجمع وجورکردسرش راپايين انداخت وخودش راتاجلوي ميزمعلم کشيدو باصدايلرزان گفت بله خانم؟معلم که ازعصبانيت شقيقه هايش مي زد ، به چشمهاي سياه ومظلوم.دخترک خيره شدودادزد(چند بار بگم مشقاتو تميز بنويس ودفترت روسياه وپاره نکن؟ها؟فردامادرت رومياري مدرسه مي خوام درموردبچه يبي انضباطش باهاش صحبت کنم دخترک چانه لرزانش راجمع کردبغضش رابه زحمت قورت داد

مظلوم مقتدر
94/4/6
*:.نرگس بانو.:*
و آرام گفت :
خانوم …مادم مريضه … اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق ميدن … اونوقتميشه مامانم رو بستري کنيم که ديگه از گلوش خون نياد اونوقت ميشهبراي خواهرم شير خشک بخريم که شب تاصبح گريه نکنه … اونوقت …اونوقت قول داده اگه پولي موند براي من هم يه دفتر بخره که من دفترهاي.داداشمرو پاک نکنم و توش بنويسم
*:.نرگس بانو.:*
.
*:.نرگس بانو.:*
اونوقت قول مي دم مشقامو بنويسم …
معلم صندليش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشين سارا …
و کاسه اشک چشمش روي گونه خالي شد …
تك درخت
:-| :(
*:.نرگس بانو.:*
:-|
عقیق14
آورين
خدايا كمكم كنيد
:-| :-| :-| جانان
كودكانه هاي من
ندانسته قضاوت نكنيم.